الناز شاکردوست
عکس های جدید الناز شاکردوست بازیگر فیلم تابو
به سایت تفریحی آریا فان خوش آمدید.
اگر در زمان مشاهده عکس ها مشکلی وجود داشت روِی عکس مورد نظر راست کلیک کرده و گزینه Show Picture را بزنید . دقت داشته باشید که تصاویر در سایز کوچکتر قرار گرفته اند , برای مشاهده سایز اصلی تصاویر و ذخیره روی کامپیوتر از Save image As مرورگر خود استفاده کنید.
. . . . . . . . . .
مصاحبه ای خواندنی با الناز شاکردوست بازیگر نقش اصلی تابو
فیلمبرداری فیلم سینمایی «تابو» به کارگردانی خسرو معصومی از نیمه گذشت. تمام صحنه های این فیلم در منطقه کوهستانی کدیر فیلمبرداری می شود و الناز شاکردوست نقش اصلی آن را بازی می کند.
«تابو» فیلمی متفاوت از خسرو معصومی است. فیلمی که هنجارهای نابخردانه اجتماعی را روایت می کند که با پافشاری های نادرست خود طی سالیان دراز سعی در از بین بردن حداقل حقوق انسانی افراد دارد. این کارگردان در سیزدهمین فیلم خود زندگی دختری را به تصویر می کشد که سعی در از بین بردن این تابو ها دارد.
النازشاکردوست : خوشحالم که تونل مرگ را تجربه کردم
الناز شاکردوست بازیگر سینما که این روزها مشغول بازی در فیلم سینمایی «تابو» به کارگردانی خسرو معصومی است، مدتی قبل در جریان ضبط سکانسی از این فیلم که قرار بود در آن صحنه غرق شدن شخصیت زن فیلم با نام بهار با بازی او ضبط شود، نزدیک بود به راستی در دریا غرق شود.
به گفته امیر گرجی جانشین تولید فیلم «تابو» در این سکانس بهار بعد از دعوا با پدرش به دریا میزند اما از آنجا که این صحنه خیلی ناگهانی به ذهن خسرو معصومی رسیده بوده، پیشگیریهای لازم انجام نشده بود. به این دلیل که بهار در فیلمنامه قصد خودکشی دارد و شنا هم بلد نیست، شاکردوست مجبور بوده تا میانههای دریا در حالی که شنا نمیکند پیش برود اما موجی بلند باعث میشود او زیر آب برود و…
شاکردوست هفته گذشته در گفتگوی تلفنی با برنامه «پرانتز باز» رادیو نمایش که به سردبیری و تهیهکنندگی مارال دوستی روی آنتن میرود، برای اولین بار این واقعه را با جزئیات شرح داد:
وی گفت: در حال حاضر صدای من را از میانکاله استان مازندران میشنوید. این اتفاق به این صورت بود که ما صحنه فیلمبرداریمان یعنی لوکیشن ما کنار دریا، نزدیک یک کشتی به گل نشسته به نام میانکاله بود. آن روز قرار بود ما صحنه خودکشی دختر فیلم به نام بهار را بگیریم که نقشش را من بازی میکنم. بعد از این که در سکانسی دعوای سختی با پدرم یعنی کسی که نقش پدرم را بازی میکند، داشتم، قرار بود به دریا رفته و در دریا آنقدر پیش بروم تا جایی که کسی من را نبیند.
شاکردوست افزود: در انتها هم به سمت راست بروم؛ یعنی آن جایی که این کشتی به گل نشسته و نتیجه اینکه از دید دوربین مخفی بمانم. اما هیچ کدام ما نمیدانستیم این کشتی به گل نشسته در انتهای پاشنه خودش پروانهای دارد که این پروانه هنوز کار میکند و باعث میشود که آب در گرداب جمع بشود، هر چیزی را که نزدیکش میشود ببلعد و تاکنون چهار نفر پیش از این، به همین شکل غرق شدند.
این بازیگر ادامه داد: داستان همان طوری که برنامهریزی کرده بودیم پیش رفت، من آنقدر شنا کردم که از دید دوربین مخفی ماندم و در گوشه راست کشتی منتظر ماندم و شروع کردم با پا شنا کردن. ناگهان احساس کردم که نیروی زیادی دو پایم را به سمت پایین میکشد. من با اینکه شناگر خوبی هستم، با تمام قدرت فقط دست و پا میزدم. مدام سعی میکردم شنا کنم تا مقاومت کرده باشم چرا که نیروی آب زیادتر از توان من بود.
شاکردوست دنباله حادثه را اینگونه شرح داد: نکته دیگر این که این اتفاق همان زمانی بود که برف زیادی آمده بود. هوا بسیار زیاد سرد بود و از جایی به بعد سردی آب اجازه نمیداد که قلب من خون را پمپاژ کند. تمام بدن من سِر شده بود و من تمام تلاشم را برای زنده بودن میکردم. دقیقا در لحظههای آخر حتی یکی از بچههای صحنه که تا نزدیکی من آمده بود با صورتی گریان گفت: حلالم کن خانم شاکردوست، نتوانستم برایت کاری کنم…
وی یادآور شد: آنقدر فشار آب زیاد بود که هر کسی به دلیلی نمیتوانست به من نزدیک شود. شاید فاصله زیاد نبود اما سردی هوا و فشار آب همه را ناچار به برگشت میکرد. من کم کم میدیدم که عوامل فیلم شبیه آدمهای کوچک سیاهی میشوند که لحظه به لحظه محوتر میشدند و من حتی دیگر داد هم نمیزدم چرا که انرژیام را بیشتر از دست میدادم. در لحظه آخر که من تسلیم شدم و مرگ را با تمام شکوهش پذیرفتم، تونل مرگ را رو به خورشید دیدم و هرگز خورشید را به این زیبایی ندیده بودم.
شاکردوست تأکید کرد: خوشحالم که تونل مرگ را تجربه کردم در همین لحظه نردبان سپید رنگی سمت من انداخته شد و باید اعتراف کنم، من فکر کردم این همان مرگ است اما ماجرا طور دیگری بود؛ یک زن و مرد ترکمن در این کشتی به گل نشسته زندگی میکردند یعنی بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس اسلامی آنها را در این کشتی گذاشته تا از کشتی مراقبت کنند، چرا که آهنهایی که در این کشتی است اهمیت دارد و این زن و مرد با حقوق ماهی دویست هزار تومان از این کشتی مراقبت میکنند.
وی در پایان گفت: این زن و مرد ترکمن از صدای داد و بی داد عوامل ماجرا را فهمیده بودند و این نردبان را سمت من پرت کردند، البته من از سرمای زیاد، از هوش رفته بودم و حتی مرد ترکمن به گفته خودش میگوید احتمال دادم کتفت در برود اما خودم را قانع کردم که جانت مهمتر است. من بعد از اینکه به هوش آمدم در کشتی بودم.
سلام کار گردان فیلم هنری
سلام دوست
o _O